سرگذشت چارلی چاپلین
سِر چارلز اسپنسر چاپلین (به انگلیسی: Sir Charles Spencer Chaplin) متولد ۱۶ آوریل ۱۸۸۹ – درگذشته ۲۵ دسامبر ۱۹۷۷ یکی از مشهورترین هنرمندان و کارگردانان و همچنین آهنگساز برجستهٔ هالیوود و برندهٔ پاداش اسکار میباشد. بیشتر فیلمهای او کمدین و صامت هستند.
چاپلین در زمینه سینما ۵۳ سال پرکاری کرد که آغاز فعالیتهای او از سالن ویکتوریا انگلستان به عنوان پسربچهای ابتدا شد و تا سن ۷۸ سالگی ادامه یافت. او در سال ۱۹۱۹ همراه با جمعی از دوستان سینمایی خود اتحادیه سینماگران را تاسیس کرد.
چاپلین یکی از محبوب ترین و بزرگترین هنرمندان قرن بیستم میلادی و زمان سینما میباشد.
زمان جوانی
چاپلین خود ادعا میکرد که در سال ۱۸۸۹ در محلهای در جنوب لندن زاده شدهمیباشد. یعنی تنها 4 روز پیش از تولد هیتلر که چاپلین او را در دیکتاتور بزرگ مورد دست انداختن قرار داد. اما سازمانهای اطلاعاتی بریتانیا، فرانسه و آمریکا که در مورد او تحقیق کردهاند تا اکنون به مدرک دقیقی مبنی بر مکان و زمانه تولد او دست نیافتهاند. خانواده چاپلین بیش از ۴۰ سال پس از مرگ او نامهای در کشویی قفل شده پیدا کردند که در آن اشاره شده بود که چاپلین در کمپ کولیها در اسمسویک در نزدیکی بیرمنگام زاده شدهمیباشد. این نامه در اوایل دهه ۱۹۷۰ توسط جک هیل به چاپلین فرستاده شدهمیباشد. در این نامه گفته شدهمیباشد که عمه او 1 ملکه کولی بودهمیباشد و او در کاروان عمهاش زاده شدهمیباشد.
پلیس فدرال آمریکا یا اف بی آی معتقد بود چارلی چاپلین در واقع 1 یهودی روس با نام اصلی اسرائیل تورنشتین بودهمیباشد. از سوی دیگر اسکاتلندیارد با ارائه اطلاعاتی از سوی 1 منبع ابراز کرد که ممکن میباشد او در فرانسه زاده شده باشد. اما اداره اطلاعات بریتانیا هیچگاه نتوانست مدارک تولد مربوط به چنین خصوصی را پیدا کند و با وجود تحقیقات وسیع، هیچ نوعی مدارک و شواهدی در سمت اثبات این ادعاها پیدا نکرد. قدیمی ترین مدرکی که از او پیدا شدهمیباشد، گذرنامهای میباشد که در سال ۱۹۲۰ صادر شدهمیباشد.
والدین چاپلین هر 2 هنرمندانی در سالن بزرگ لندن بودند و هر 2 هنرمند و آوازه خوان، اما پیش از آنکه چاپلین 3 ساله شود از هم سوا شدند. مشهور میباشد که نام مادر چاپلین هنا میباشد. چارلی آواز خواندن را از مادرش آموخت. پدرش الکلی شد و کمتر با چارلی ارتباط داشت. بعدها مادر چاپلین گرفتار بیماری روانی شد و در 1 آسایشگاه در حوالی لندن بستری گردید. مستخدمهٔ پدر، چارلی را به همراه برادرش به مدرسه فرستاد و پدر چارلی زمانی که او ۱۲ ساله بود رحلت.
بیماری مادر چاپلین از آنجایی ابتدا شد که در یکی از اجراهای زنده تئاتر در لندن که برای سربازان انجام میشد، یکی از اجسامی که سربازان مست به روی صحنه پرتاب میکردند به سر مادرش برخورد کرد و مادر چاپلین خون آلود و اشکریزان به پشت صحنه رفت و چاپلین 5 ساله به روی صحنه آمد تا تماشاچیان خشمگین را با خواندن آهنگی سرگرم و آرام کند.
با بستری شدن مادر، چارلی و برادرش رابطهٔ عمیقتری پیدا کردند و هر 2 با استعداد بالایی که داشتند در همین سالن قدیمی که پدر و مادرشان در آن کار میکردند، مشغول به کار شدند. در سال ۱۹۲۸ مادر چارلی ۷ سال پس از انتقال او توسط پسرانش به هالیوود مرد. سالهای پس از مرگ مادر و تنگدستی و استیصال برادران چاپلین تاثیر زیادی بر فضای فیلمهای چاپلین در سالهای بعد گذاشت. بعدها چارلی از وجود برادری ناتنی از سمت مادر آگاه میشود به نام ویلر دریدن که بعدها این برادر به برادران دیگر در هالیوود و استودیو چاپلین میپیوندد.
چاپلین در مورد مادرش میگفت: اگر مادرم نبود شک دارم که میتوانستم در پانتومیم موفقیتی کسب کنم. او یکی از بزرگترین هنرمندان پانتومیم بود که تا اکنون دیدهام.
مهاجرت به آمریکا
چاپلین از سال ۱۹۱۰ تا ۱۹۱۲ به همراه شخص کارنو سراسر آمریکا را دوران کرد و نمایش تئاتر انجام میکرد. چاپلین در زمانه همکاری با شرکت کارنو در آمریکا هماتاقی استن لورل بود. استنلی به انگلیس برگشت اما چاپلین در آمریکا ماند. در سال ۱۹۱۳ بازی چاپلین مورد توجه یکی از فیلمسازان قرار گرفت و از آن پس با شرکت فیلمسازی کی استون همکاری کرد. او اولین فیلم خود را با نام ساختن 1 زندگی که فیلم کمدین بود در سال ۱۹۱۴ آغازکرد. چاپلین در این شرکت و با این فیلم به سرعت به معروفیت رسید.
هنرمند پیشرو
در سال ۱۹۱۴ با شرکت کی استون چاپلین 3 فیلم بازی کرد و به پیروزیهای چشمگیری رسید. خود در زندگینامهاش چنین مینویسد:
من هیچ ایدهای دربارهٔ چهرهپردازی و لباسم نداشتم. لباسی که در فیلم اول داشتم را دوست نداشتم. در راه لباسمنزل به این عملکرد رسیدم که شلوار بگی گشاد بپوشم و کفشهای بزرگ و کلاهی خاص. میخواستم همه چیز با هم در اختلاف باشد. کتی کمعرض و کلاهی کوچک و کفشی بزرگ. نمیدانستم باید پیر به نظر بیایم یا جوان؟ اما وقتی یاد حرف کارگردان افتادم که میخواست کمی بزرگتر از آنچه هستم به نظر بیایم، پس 1 سبیل افزایش کردم. نمیدانستم چه شخصیتی باید داشته باشم، اما زمانی که لباسها را پوشیدم، خودِ لباسها احساسی به من داد که شخصیت را دیدم. ابتدا به شناختنش کردم و زمانی که به روی صحنه میرفتم، کاملاً زاده شده بود.
فیلمهای نخست به سبک مک سنت که کارگردان بود، از فضای کمدین جسمی و ژستهای اغراق شده استفاده میکرد. کمکم چاپلین برای این شرکت فیلمسازی کرد و بهعنوان کارگردان فیلمهای کوتاه بیش از ۳۴ فیلم ساخت. چاپلین مورد توجه بسیاری از فیلمسازان و نویسندگان قرار گرفت.
شخصیت چاپلین بیشتر به عنوان «آواره» معروفیت یافت که در زبانهای مختلف دنیا مفهومی به مشابه فردی ولگرد با رفتارهای پیچیده اما بزرگ منشانه داشت. در سال ۱۹۱۵ چاپلین با 1 شرکت تازه قرارداد بست و مشغول ساخت فیلمهای بلندتری شد.
در سال ۱۹۱۶ شرکت فیلم موچوال مبلغ ۶۷۰ هزار دلار با چاپلین قرارداد بست و در مدت ۱۸ ماه او ۱۲ فیلم بلند کمدین برای آنها ساخت که در این نوع از ویژگی ممتازی در زمان سینما بهرهمند بودند. در واقع پایان فیلمهای که در این شرکت ساخته شد، به 1 تاثیر کلاسیک سینمای کمدین تبدیل شدند. در سرانجام این سالها آمریکا داخل جنگ جهانی شد و چاپلین دورانٔ جدیدی از سینمای خود را با دوستانش ابتدا کرد. چاپلین از سال ۱۹۱۸ در استودیوی خود مشغول به کار شد. پایان فیلمهای پیشین، دوباره ویرایش و کات شدند و در سالهای مختلف موسیقی و تدوین جدید صورت گرفت.
شیوه فیلمسازی
چاپلین همیشه زیاد اشارهوار در مورد روشهای فیلمسازی خود سخن میگفت، اگر غیر از این عمل میکرد مشابه این بود که 1 ترفندباز حقههای خود را افشا کند. در واقع تا قبل از ساخت فیلمهای صدادار مشابه دیکتاتور بزرگ در سال ۱۹۴۰، او هیچ وقت 1 فیلمنامهٔ کامل از ساخت فیلم در اختیار نداشته میباشد. روش چاپلین این گونه بود که طرحی در ذهنش پرورانده میشد و بر اساس آنچه ارائه میکرد با او قرارداد بسته میشد و در این مسیر او میتوانست آزادانه بنویسد و خود کارگردان فیلم خود باشد. بعد چاپلین گروه همکاری خود را تشکیل میداد و محیط قصه و شخصیتهای آن را میساخت و تقریباً در طول فیلم بود که ابتکارها و لطافتهای قصه به ذهنش میرسید و آنها را به طرح خود افزایش میکرد. گاهی با اقبالهایی از فیلم که قبلاً پذیرفته شده بود اعراض میشد یا در روایت قصه ضرورتی ایجاد میشد و چاپلین مجبور میشد اقبالهایی را که قبلاً فیلمبرداری کرده را ازسرگیری کند؛ مگر اقبالهایی که با کل سریال قصه در تناقض بود. روش فیلمسازی یکتای چاپلین تنها پس از مرگش شناخته شد، زمانی که صحنههای بریده شدهٔ فیلمها و خروجیهای نهایی آنها بوسیله گروه بریتانیایی «مستند چاپلین ناشناخته» در سال ۱۹۸۳ بررسی شد.
آنچه در بالا گفته شد یکی از دلایلی میباشد که ساخت 1 فیلم برای چاپلین نسبت به رقیبانش زمانه بیشتری میگرفت. دلیل دیگر آن این بود که چاپلین کارگردان زیاد دقیقی بود و اصرار داشت که هنرپیشهها دقیقاً همان گونه بازی کنند که قصد اوست و اصلاً هم برای او مهم نبود که چقدر طول بکشد تا بتواند بازی مورد نظرش را از هنرپیشهاش بگیرد. چاک جونز که در زمانه کودکی نزدیک کارگاه فیلمسازی چاپلین[۴] زندگی میکرده گفته میباشد: به یاد میآورد که پدرش هنگام گرفتن یکی از صحنههای فیلم چاپلین در آنجا حاضر بوده و دیده که چاپلین 1 اقبال را بیش از ۱۰۰ بار ازسرگیری کرده تا در نهایت از کار هنرپیشهاش راضی شده و آن اقبال را پذیرفته میباشد.
ترکیب همزمانه قصهپردازی و میل به کمالگرایی در چاپلین که منجر میشد به روزها سعی و هزاران فوت فیلم گرفته شدهٔ بیاستفاده، سبب میشد تا فیلمسازی برای او زیاد پرهزینه پایان شود و کلافگی او سبب پراکندگی و دلگیری هنرپیشهها و سایر عوامل فیلمهایش شود و یا سبب شود آنها ساعتها انتظار بکشند و یا حتی در مواردی کل کار روز بیکاری شود.
مقایسه با سایر طنزهای صامت
از دههٔ ۱۹۶۰ به بعد فیلمهای چاپلین با فیلمهای 2 طنزپرداز دیگر، باستر کیتون و هارولد لوید، مقایسه میشدهاند، این مقایسه به خصوص در میان طرفداران وفادار 2 گروه مطرح بود.
این 3 طنزپرداز هریک سبک خاص خود را داشت: چاپلین تاکید زیادی بر عواطف و گیرایی فیلم داشت (به همین دلیل در دههٔ ۱۹۲۰ زیاد معروف بود)؛ لوید به داشتن شخصیتهای عامهپسند در فیلمهایش شناخته شده بود و کیتون به خاطر داشتن بردباری همراه با لحنی غرغرو در میان مخاطبان خود مورد پذیرش بود.
از نظر تجاری، جمعی از سودآورترین فیلمهای صامت تاثیر چاپلین میباشد، فیلم جویندگان طلا، با فروش ۴٫۲۵ میلیون دلار آمریکا پنجمین فیلم پرسود و سیرک با فروش ۳٫۸ میلیون دلار آمریکا هفتمین فیلم پرفروش بود. درحالی که فیلمهای چاپلین در مجموع ۱۰٫۵ میلیون دلار امریکا سود کردند، هارول لوید، درآمدی در حدود ۱۵٫۷ میلیون دلار داشت همچنین لوید مقدار فیلمهای بیشتری میساخت؛ او در طول دههٔ ۱۹۲۰، ۱۲ فیلم منتشر کرد درحالی که چاپلین در این مدت تنها ۳ فیلم را منتشر کرد. فیلمهای باستر کیتون به اندازهٔ فیلمهای چاپلین و لوید از نظر تجاری پیروز نبود. او حتی در زمانی که در اوج معروفیت خود بود در اواخر دههٔ ۱۹۵۰ و اوایل ۱۹۶۰، تنها دست آوردش، تشویق دیرهنگام منتقدان بود.
واضح میباشد که چاپلین و کیتون که هر 2 از Vaudeville کار خود را آغاز کردند زیاد به یکدیگر توجه داشته باشند. کیتون در سرگذشت خود از چاپلین با نام بزرگترین طنزپرداز که تا به حال زندگی کرده و بزرگترین کارگردان طنز یاد کرده میباشد. چاپلین نیز در ۱۹۲۵ از کیتون در United Artists استقبال کرد و او را از رفتن به مترو گلدن مایر در سال ۱۹۲۸ برحذر داشت و برای آخرین فیلم او با نام «معروفیت» متنی ویژه برای کیتون نوشت و از او با عنوان شریک طنزپرداز خود از سال ۱۹۱۵ یاد کرد.
کار خلاقانه
دیکتاتور بزرگ
دیکتاتور بزرگ اولین فیلم کاملاً ناطق چاپلین بود که در اوضاع نابسامان جهانی در دهه چهل میلادی، اثری عکس نازی بود. این فیلم در مورد دیکتاتوری اروپایی و در واقع تاریخچه زندگی آدنوید هینکل، دیکتاتور کشور خیالی تامانیا میباشد که دست به کشتار یهودیها میزند و اروپا را درگیر جنگ میکند. برخی این فیلم را نپسندیدند و برخی جنبه سیاسی آن را جدی و برخی آن را به قدر کافی جدی نگرفتند. با این حال این فیلم از نظر تجاری شهرت بسیاری پیدا کرد و چاپلین را همچنان به عنوان 1 ستاره در اوج نگاه داشت.
عصر جدید
موضوع فیلم عصر جدید در مورد کارگرانی میباشد که از آنها زیاد کار میکشند و در اندیشه افزایش ساعت کاری آنان میباشد ولی با روز بیکاری شدن کارخانهها بیکاران زیادی در شهر هستند که برای گذراندن زندگی خود مجبور به دزدی میشوند. این فیلم یکی از زیباترین فیلمهای چارلی میباشد.
جویندگان طلا
چاپلین فیلم جویندگان طلا را در مورد رنجهای کسانی ساخت که در آن زمانه به دنبال طلا در معادن بودند. چارلی بیچاره در این فیلم برای برگزار کردن 1 مهمانی شام به خاطر دختر مورد علاقهٔ خود و دوستان او گرفتار مشکلات بیشماری شد. هیچ1 از مهمانها نمیآیند. نقطه اوج فیلم رقص نانهای استوانهای، توسط چاپلین میباشد که در آن نبوغ شگفتاش را بهنمایش در میآورد. نقطه اوج دیگر فیلم، پختن و خوردن 1 چکمه توسط چاپلین میباشد.
سیاست
دوران مک کارتی
در حدود سال ۱۹۵۰ جنگ سرد به اوج خود رسیده بود و در آمریکا اضطراب شدیدی از کمونیستها بوجود آمده بود. در آن سال سناتوری به نام جوزف مک کارتی (به انگلیسی: Joseph Mc Carthy) اعلام کرد لیستی بلند بالا از چند کمونیست معروف دارد. نام چارلی چاپلین نیز در آن لیست بود. او زمانی که برای اولین نمایش فیلم Lime Mild به لندن سفر میکرد از اخراج خود از آمریکا با اخبار شد. به این ترتیب چاپلین به همراه خانوادهاش از ژانویهٔ ۱۹۵۳ در منزلٔ زیبایی در کورسیر-سور-ووی (به انگلیسی: Corsier – Sur -Vervey) در کشور سوئیس زندگی کرد و تا سال ۱۹۷۲ به آمریکا بازنگشت.
چاپلین در جواب اتهامها گفت: «من 1 هنرپیشه هستم 9 سیاستمدار»
در سال ۱۹۵۴ مک کارتی و همراهانش بیآبرو شدند. زیرا مشخص شد مدارکی که برای افشای کمونیستها به کار برده بودند جعلی بود. سال ۱۹۷۲، سال برگشت باشکوه چارلی به آمریکا بود و در نیویورک هدیه باران شد و مدال گرانبها هندل به او اهدا گردید.
در اوایل سال ۲۰۱۲، اداره اطلاعات داخلی بریتانیا (MI5) گزارشی را منتشر کرد که نشان میداد چارلی چاپلین به درخواست آمریکا و به خاطر «گرایشهای کمونیستی» در دورانای توسط این اداره تحت نظر و بازرسی قرار داشتهمیباشد. اما هیچگاه نتوانستند مدرکی دال بر ارتباط چارلی چاپلین و گروههای کمونیستی بیابند. همچنین در این مدارک عنوان شده که اداره امآیفایو، پیروز نشده که موقعیت اصلی تولد چارلی چاپلین را کشف کند. همچنین جمعبندی MI6 این بود که چاپلین ممکن میباشد از طرفداران کمونیستها باشد ولی در این مورد رادیکال نیست. اما چاپلین به عنوان یکی از قربانیان مک کارتیزم شناخته میشود.
زندگی خصوصی
چاپلین در زندگی خصوصی چندین بار ازدواج کرد. اولین ازدواج چارلی در اکتبر سال ۱۹۱۸ با میلدرد هریس (به انگلیسی: Mildred Harris) بود. دختر بانمکی که چارلی را یاد عشق نافرجامش، هتی کلی (به انگلیسی: Hetty Kelly) میانداخت که در سال ۱۹۰۸ دلداده او شده بود. عشقی که از همان ابتدا مورد اعراض خانوادهٔ هتی قرار گرفت. ازدواج چارلی با میلدرد پس از دوسال یعنی در آوریل ۱۹۲۰ به جدایی کشیده شد. عملکردٔ این ازدواج 1 فرزند پسر بود که تنها 3 روز سن کرد.
چارلی در نوامبر ۱۹۲۴ با هنرپیشهٔ ايفاي نقش اول فیلم جویندگان طلا (به انگلیسی: Gold Rush) یعنی لیتا گری (به انگلیسی: Lita Grray) ازدواج کرد. حاصل این ازدواج 2 فرزند پسر به نامهای سیدنی و چارلز بودند. اما تنها بعد از 2 سال این ازدواج نیز به جدایی کشیده شد.
در سال ۱۹۳۶ چاپلین بار دیگر با 1 هنرمند ازدواج کرد. پائولت گودارد (به انگلیسی: Paulette Goddard) هنرمند ايفاي نقش دختر بیخانمان در فیلم عصر جدید (به انگلیسی: Trendy Time) که با چارلی ازدواج کرد. این ازدواج نیز در سال ۱۹۴۲ به جدایی انجامید.
در سال ۱۹۴۲ او با دختر 1 نمایشنامهنویس معروف آمریکایی به نام یوجین گِلَدِستون اونیل (به انگلیسی: Eugene Gladstone O’Neill) آشنا شد. نام آن دختر اونا اونیل (به انگلیسی: Oona O’neil) بود. با اینکه پدر دختر با این ازدواج مخالف بود اما این ازدواج صورت گرفت. چارلی پنجاه و 4 ساله با 1 دختر هجده ساله ازدواج کرده بود. این ازدواج در ۱۶ ژوئن سال ۱۹۴۳ انجام گرفت. اولین حاصل این ازدواج دختری به نام جرالدین (به انگلیسی: Geraldine Chaplin) بود. با اینکه اختلاف سن چارلی و اونا سی و 6 سال بود اما این ازدواج پر مقاومتترین ازدواج چارلی بود و این 2 تا سرانجام سن کنار یکدیگر بودند.
زندگی هنرمند بزرگ دنیای سینما، چارلی چاپلین، که بیاغراق از مشهورترین هنرمندان این فن میباشد پر از درد و رنج و فقری وصف ناشدنی میباشد. اما کمتر کسی میداند که این هنرمند بزرگ برای «چاپلین» شدن از کجا ابتدا کردهمیباشد. خوشبختانه خود او گوشه تاریک اوایل زندگی خویش را در کتابی تحت عنوان «قصه کودکی من» برای ما روشن کرده میباشد. این کتاب مربوط به دورانی میباشد که هنوز کسی چارلی را نمیشناخت و نمیدانست روزی بزرگترین ستاره سینما خواهد شد.
جوایز
* برنده پاداش اسکار بهترین موسیقی ارجینال برای فیلم لایم لایت در سال ۱۹۷۳.
* نامزد دریافت پاداش اسکار در گرایشهای بهترین فیلم، بهترین فیلمنامه ارجینال و بهترین هنرمند ايفاي نقش اول برای فیلم دیکتاتور بزرگ در سال ۱۹۴۱.
* نامزد دریافت پاداش اسکار در گرایش بهترین فیلمنامه ارجینال برای فیلم موسیو وردو در سال ۱۹۴۸.
* دریافت پاداش اسکار بهترین دستاورد هنری برای فیلم سیرک در سال ۱۹۲۹.
* دریافت پاداش افتخاری 1 سن پرکاری هنری در سال ۱۹۷۲.
* برنده پاداش افتخاری شیر طلایی از جشنواره ونیز در سال ۱۹۷۲.
مرگ
چارلی چپلین در ۲۵ دسامبر ۱۹۷۷ رحلت و جسد این کمدی در سال ۱۹۷۸ از خاک خارج شد و توسط 2 مرد که در ازای پس دادن جسد از وکیل چاپلین تقاضای دریافت پول داشتند، در 1 مزرعه ذرت دفن شد. جسد از گورستان دهکدهای در سوئیس که چاپلین ۲۵ سال آخر سن خود را در آنجا گذرانده بود ربوده شده بود و پس از 3 ماه، با دستگیری جنازه دزدها که 2 مهاجر از بلغارستان و لهستان بودند، به همانجا برگشت؛ ولی این بار تابوت او را از بتن مسلح ساختند.